اینجا باید ماهی باشی! با گوش‌های بزرگ...از یک گوش بشنوی از گوشی دیگر در کنی.

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

دفاع از قاب پنجره

دفاع در قاب پنجره

عجیب است...

روزی سال بالایی هستند، روزی دیگر مهندس، روزی دیگر هم دانشگاهی، روزی دیگر آشنا، روزی دیگر ...

با هزاران شوق ذوق جلویتان سبز میشوند، انگار همیشه بوده‌اند؛ انگار همیشه هستند...اما فردایش...

مهندس بودن واژ‌ه‌ی غریبانه‌ایست. مسئولیتی که با خود به دوش می‌کشد، آنقدر سنگین است که هرکسی از پس آن برنمی‌آید! پس چطوری..؟ بگذریم.

باورش سخت است. سخت است ببینی دوستانت میروند، دوستانت از پروژه‌ای دفاع می‌کنند، دوستانت حرف‌هایی را میزنند که سال‌ها با آن فاصله‌ داشته‌ای اما حال ثانیه به ثانیه با رشد نمایی به تو نزدیک می‌شوند! 

کی باورش می‌شد استوری بذاریم از دوستانی که هنوز باور داشتیم ۲ سال تا مهندس شدنشان مانده! ۲ سال تا رفتنشان... ۲ سال تا خداحافظی کردنشان...

از حالا به بعد چطور می‌شود؟ هم دانشگاهی هستیم؟ دوست هستیم؟ آشنای قدیمی؟ یا...؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
moonly mrSun

آسمان ارغوانی

تجریش

از آغوشی به آغوش دیگر تن می‌سپارم

تا گاهی اندکی ؛ آرامشم را بیابم

از آسمانی به آسمان دیگر پناه می‌برم

تا گاهی اندکی؛ رنگ متفاوتی بیابم 

از خیابانی به خیابان دیگر قدم میزنم 

تا گاهی اندکی؛ تو را بیابم 

از چشمانت به لبانت چشم میدوزم

تا گاهی اندکی؛ قلبم را بیابم



آن گرمای‌ خانمان سوز آغوش‌های آسمان ارغوانی‌ام، کوچه‌های رسیدن به تو را به آتش کشیده است. ملتمسانه، عاجزانه... در سبب لمس‌ات دستانم را دراز میکنم...

کمی آهسته‌تر ...

 ببار آرام... 

تا گاهی اندکی؛ احساست کنم. 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
moonly mrSun

بستنی یخ‌زده

گاهی اوقات تمام سرم پر می‌شود از صدایی که بی وقفه فریاد میزند: فرار کن! برو! برو بیرون! نگاه نکن! چشمانت را ببند! گوش‌هایت را بگیر و فرار کن! 

آن وقت دیگر نمیفهمم. به دو از هرجایی که هستم فرار میکنم. امروز به میدان انقلاب پناه بردم. و وقتی که از بی آر تی پیاده‌ شدم، تازه فکرم سر جایش ‌آمد و از خودم پرسیدم: چرا اینجایم؟ 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
moonly mrSun

لست سین

یه روزی بالاخره میرسه که من از پشیمونی دق میکنم. از اینکه نمیتونم نگاهی که مدت‌ها تصورش میکنم روببینم و میترسم، دق میکنم. از اینکه دستت که تو موهامه رو پس میزنم دق میکنم. از اینکه وقتی بعد مدت‌ها میبینمت و از کنارت رد میشم و نمیپرم بغلت دق میکنم‌. از اینکه ....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
moonly mrSun

ماست و خیار

امروز یه نظر‌سنجی جالب از دوستای اینستاگرامیم انجام دادم. راستش منبعش هم یکی از بچه‌های دبیرستان بود که دوان دوان اومد سراغم و گفت کراش ۳ سال پیشش یه استوری عجیب گذاشته وفلان سوالارو ازم پرسیده و چی بگم و واقعی جواب بدم یا نه؟

خلاصه در جریانی که ما داشتیم میخندیدیم و فکر میکردیم جواب سوالای ایشون رو چی بنویسیم به ذهنم رسید که منم این استوری رو بذارم و یکم کنجکاوی کنم درمورد خودم. خصوصا اینکه اهل هیچ کدوم از این کارای پیام ناآشنا و نظرتون رو راجع به من بگید وفلان و اینا نبودم ـ همچنین شروع سال جدید و جوگیری و اینا ـ گفتم ببینیم نظر ملت در مورد ما چیه و امسال باید چه چاره‌ای بیاندیشیم. 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
moonly mrSun