دفاع در قاب پنجره

عجیب است...

روزی سال بالایی هستند، روزی دیگر مهندس، روزی دیگر هم دانشگاهی، روزی دیگر آشنا، روزی دیگر ...

با هزاران شوق ذوق جلویتان سبز میشوند، انگار همیشه بوده‌اند؛ انگار همیشه هستند...اما فردایش...

مهندس بودن واژ‌ه‌ی غریبانه‌ایست. مسئولیتی که با خود به دوش می‌کشد، آنقدر سنگین است که هرکسی از پس آن برنمی‌آید! پس چطوری..؟ بگذریم.

باورش سخت است. سخت است ببینی دوستانت میروند، دوستانت از پروژه‌ای دفاع می‌کنند، دوستانت حرف‌هایی را میزنند که سال‌ها با آن فاصله‌ داشته‌ای اما حال ثانیه به ثانیه با رشد نمایی به تو نزدیک می‌شوند! 

کی باورش می‌شد استوری بذاریم از دوستانی که هنوز باور داشتیم ۲ سال تا مهندس شدنشان مانده! ۲ سال تا رفتنشان... ۲ سال تا خداحافظی کردنشان...

از حالا به بعد چطور می‌شود؟ هم دانشگاهی هستیم؟ دوست هستیم؟ آشنای قدیمی؟ یا...؟

تلخی و شیرینی‌اش آنقدر در هم تنیده‌است که به مزه‌ای بی‌مزه تبدیل شده‌است. انگار تنها کاری که از دستمان بر می‌آید ایستادن در گوشه کلاس جدید ۲۰۴ دانشکده‌است و کف زدن بعد از ۲۰ دقیقه و خوردن شیرینی و عکس گرفتن! با چشمانی تهی ... با قلبی تهی‌تر...

از حالا به بعد چطور می‌شود؟میروند؟ میمانند؟ یا...؟

دانشکده‌ از این پس رو به خالی شدن میرود. عجیب است، نه؟ دانشکده که هرروز پرتر می‌شود؛ اما نکته اینجاست که ما تبدیل به سال‌بالایی‌های تنها می‌شویم....

سال‌بالایی‌های از دور خفن ... از دور شاخ... از دور باحال ...

اما از نزدیک تنها، از نزدیک غرق در گذشته، از نزدیک دلتنگ روز‌هایی خوش‌تر و به همراه دوستانشان...

جایگزین نمی‌کنیم، دوستان عزیزمان میر‌وند..ته سایت خالی می‌شود..شورا خالی ‌می‌شود...انجمن خالی می‌شود...لینوکس خالی می‌شود...ای سی ام خالی می‌شود... رباتیک خراب می‌شود...

و همه این‌ها پر می‌شوند از عکس‌هایی که در صفحه‌ی اینستا‌گراممان پیدا می‌شوند و روزی درحالی که لبخند تلخی بر چهره داریم به یکی از سال پایینی‌ها نشانشان میدهیم و میگوییم : قبلا اینجوری بوداااا

مهندس شدن سخت است. مهندس شدن تلخ است. مهندس شدن خوشحال‌کننده است. مهندس که می‌شوید نفسم می‌گیرد اما قلبم از شادی میلرزد. 

مهندس شوید... اما در عکس‌ها دفن نشوید...! خواهش میکنم :(

جای پای اسطوره سلفی

پ.ن : عکس دوم جای پای اسطوره سلفی دماغ امیرکبیر در روز دفاعش است :) وقتی احتمالا آخرین بزرگترین سلفی دماغ را از جمع دانشکده‌ای ها می‌گرفت.